از تطبیق همسر تا زن ذلیلی
میزان تأثیرپذیری ما از همسرمان چه قدر باید باشد؟ واقعیت این است که پاسخ به این سوال از جهاتی بسیار دشوار است؛ اما شاید اگر کمی با معیارهای روان شناسی آشنا شویم بهتر بتوانیم در این زمینه تصمیم گیری کنیم.
منظورت چیه که تطبیق پیدا کنم فکر می کنی اگه من شروع کنم به چشم گفتن، همه چیز در زندگی ما درست می شه؟ اصلاً من هیچی، مشکل زندگی ما هم هیچی. همین کاظمی، همکارمن، یک زن ذلیل تمام عیار، بیاببین چه دل پرخونی داره. اصلاً به این حرف ها نیست اگه با چشم گفتن همه چیز درست می شد که اون باید خوشبخت ترین مرد روی زمین می بود اصلاً کاظمی هیچی؛ همین خواهر بیچاره ی من رو ببین از روز اول دائم در مقابل شوهرش کوتاه اومد و همه اش هم مادرم توی گوشش خواند که از خود گذشتگی جزء لازم زندگی است و اگر مرد «من» بود، زن باید «نیم من» باشد و از این حرف ها همین هفته ی پیش مگه نبود که خواهر فداکار من آخر سر قهر کرد و اومد خانه ی پدری؛ بماند که دوباره مادرم با همان حرف ها راضی اش کرد که اجازه بده شوهرش بیاید دنبالش و در نهایت هم قضیه با یک سبد گل تمام شد اصلاً همه ی این حرف ها روول کن می گی من باید تطبیق پیدا کنم باشه ولی گفته باشم من حاضر نیستم از باورها و خواسته های خودم کوتاه بیایم، حاضر نیستم بشوم یک عروسک کوکی و هر چی زنم گفت همان کار را بکنم... محمد 30 سال دارد و دو سالی است که ازدواج کرده است.
اما واقعاً منظور از تطبیق پیدا کردن چیست؟ آیا اگر مردی با همسرش تطبیق پیدا کرد، در دسته ی «زن ذلیلان» قرار می گیرد، یا این که منظور از تطبیق پیدا کردن با همسر فداکاری ها و از خودگذشتگی بی پایان است و لازمه ی آن هم فراموش کردن تمام خواسته های و علایق خودمان است؟ شاید هم تطبیق پیدا کردن تعریفی غیر از همه ی این موارد باشد راستی، اصلاً لازم است ما با همسرمان تطبیق پیدا کنیم یا خیلی راحت می توانیم مثل دو فرد کاملاً مجزا با هویت های ویژه ی خودمان در کنار هم زندگی خوب و خوشی داشته باشیم یعنی واقعاً اگر محمد در زندگی خودش به دنبال تطبیق دادن خود با همسرش باشد، زندگی اش بهتر خواهد شد؟ اگر او حاضر شود دست به این کار بزند و تغییرات لازم را در زندگی اش ایجاد کند، چه باید بکند تا دچار افراط و تفریط نشود؟
چرا تطبیق لازم است؟
تطبیق پیدا کردن با همسر را می توانیم از زوایای دیگری نیز ببینیم: این که به همسرمان اجازه می دهیم تا روی ما تصمیم گیری های ما و حتی افکار و باورهای ما نفوذ داشته باشد و بتواند ما را تحت تأثیر خود قرار دهد این نفوذ داشتن همسران روی یکدیگر می تواند اثرات مثبتی بر روابط آن ها بگذارد به عنوان نمونه تحقیقات نشان داده زمانی که همسران حاضر نیستند نفوذ همدیگر را بپذیرند، احتمال طلاق افزایش می یابد. البته همان طور که می توان حدس زد آقایان نقش ویژه تری در این بین دارند و زمانی که آن ها حاضر به کوتاه آمدن نباشند، به احتمال 81 درصد ازدواج با مشکل روبه رو خواهد شد از طرفی، زمانی که همسران حتی در همان ماه های ابتدایی ازدواج به همدیگر اجازه ی نفوذ می دهند زندگی شان شادتر می شود.
اما قبل از این که تصورات منفی در رابطه با تطابق پیدا کردن با همسر و نفوذ همسر بر خودمان، به سراغ ما بیاید و نگذارد در این مورد تصمیمی درست و منطقی بگیریم، بهتر است ببینیم که این تطابق پیدا کردن شامل چه مواردی نمی شود تا بعد ببینیم شامل چه مواردی می شود.
مواقعی هست که مردان به صورتی افراطی عنان زندگی فردی و خانوادگی خود را به دست همسرشان می سپارند از طرفی، برخی مواقع خانم ها نیز رفتاری دارند که به عنوان فداکاری بیش از اندازه از آن یاد می شود اما آیا این رفتارهای افراطی همان تطبیق دادنی است که برای آن فوایدی را بر شمردیم؟ جواب این سوال، همان طور که شما نیز حدس زده اید، قطعاً منفی است
این که ذلت است!
یکی از اولین تصورات در مورد تطبیق پیدا کردن با همسر، که البته محمد نیز در مورد همکارش آقای کاظمی به آن اشاره کرد. «زن ذلیل» شدن به مرد خانه است. جدای از مواقعی که این اصطلاح به صورت شوخی برای هر برخوردی از جانب مردان به کار می رود مواقعی هست که مردان به صورتی افراطی عنان زندگی فردی و خانوادگی خود را به دست همسرشان می سپارند از طرفی، برخی مواقع خانم ها نیز رفتاری دارند که به عنوان فداکاری بیش از اندازه از آن یاد می شود اما آیا این رفتارهای افراطی همان تطبیق دادنی است که برای آن فوایدی را بر شمردیم؟ جواب این سوال، همان طور که شما نیز حدس زده اید، قطعاً منفی است. اما راستی، چرا برخی از همسران چنین رفتارهایی را پیشه می کنند؟ اگر بخواهیم دچار این برخوردهای افراطی نشویم، باید حواسمان به چه نکاتی باشد؟
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.